سلام
برتوای آینه ی تمام نمای گذشت و صبر ،سلام بر تو ای پایدارترین لطف و مهربانی ،سلام برتو که همه تو رامی ستایند،آسما
نیان وزمینیان:
مادر
ای مهربان من ،ای مونس زیبای زندگی ام ،با من حرف بزن با من که
شکسته
ترازواژه های شکسته ام ،ای صداقت بی انتهای عشق 0زیبای من یادت هست آن روزکه در کنارم
نشستی وبرایم از صداقت گل های باغچه گفتی وگفتی که بهار یعنی به آفتاب ایمان آوردن
وبا نسیم تازه شدن وبا نوای باران درآمیختن ومن اینک بهاررا درفصل فصل زخم های تومی
بینم گل خوشبوی من نمی دانم مهر تو را دستان پینه بسته ی کدام باغبان
در باغچه ی قلبم کاشت که هنوز طراوتش عطر پونه های عاشق را در فضای ساکت وخاموش
اندیشه ام می پراکند 0بامن حرف بزن ،ای همدم من ای کاش نقاش چیره دستی بودم وتورا تا جاویدبه زیبا ترین تابلوها
نقش می دادم 0ای کاش نوازنده ای بودم وتورا درمیان لولوی دل انگیز شاعرانه ترین آهنگ
ها جای می دادم ،ای کاش می توانستم دستان نوازشگرت را آن زمان درک می کردم وای کاش
می توانستم بنگارمت مادر
مادر
ای آنکه با وجود توجهان را شناختم وبا نیروی همیشگی عشق تو با خودم آشنا شدم یادم نمی
آید امابه من گفته اند که طفلی نا چیز ونا توان بودم که قدرت فهمیدن ودرک کردن نداشتم
ولی ای مادر درانتهای ذهنم دامان گرم تو آرامشم رابیاد دارم وهمواره حسرت گرمی آن بر
جانم ریشه دوانده و مرا عاشق توکرده است ورشته های مهرت درقبلم رسوخ کرده است
مادرای
آنکه تو را خدا ستود وبهشت را زیر پاهایت روان کرد وبه توهدیه ی مهر وعطوفتی ارزانی
داد که تمام عالم را مبهوت مهرت گردانیده است
مادر با تمام وجودم دوستت دارم وبا بلندترین احساس
می ستایمت وتورا تا انتهای بودن قدردانم وبا زبانی که گویا یش کرده ای می گویم مادرم
دوستت دارم *
مادر!
چه کلمه سهل و ممتنعی. چه کلمه مقدسی و چه مفهوم زیبایی! جالب است که زبانهای مختلف
برای مفهوم مادر کلماتی در همین حدود دارند. ماذر – مامان – مام – ام و… برای گفتن
آن لب حالت خاصی می گیرد! اوج احساس و عاطفه! اوج دوستی و محبت.
خدای
من! مادر، اسطوره ای مقدس است در زندگی انسان. بزرگ و بلند. شاید نیمی از انسانها مادر
شوند اما بازهم مادر بودن و مادری کردن مفهومی مقدس است.
روز مادر
یعنی به تعداد همه روزهای گذشته تو، صبوری! روز مادر یعنی به تعداد همه روزهای آینده
تو ،دلواپسی! روز مادر یعنی به تعداد آرامش همه خوابهای کودکانه تو، بیداری ! روز مادر
یعنی بهانه بوسیدن خستگی دستهایی که عمری به
پای بالیدن تو چروک شد روز مادر یعنی بهانه در آغوش کشیدن او که نوازشگر همه سالهای دلتنگی تو بود روز مادر
یعنی باز هم بهانه مادر گرفتن.... مادرم
روزت مبارک...
بیستم ماه جمادی / این ندا دادی منادی
آمده هنگام شادی / فاطمه از مام زادی
در زاد
روز این پسر و مادر / شمس و قمر قرینه ی یکدیگر
مادر،
بزرگ بانوی دین، زهراست / فرزند او، خمینی
روح الله است
مادر،
چراغ روشن ایمان است / فرزند، روشنایی ایران است
از مهر
مادر و خط این فرزند / یا رب به ما جدائی از آن مپسند . . .
آن شب خديجه بود و درد بار دارى
از باردارى بود كارش بيقرارى
آن شب ز تنهايى روانش رنج مى برد
رنج شكوفايى به پاى گنج مى برد
آن شب زنان مكه بر او پشت كردند
از او بريدند و نكوهش مشت كردند
آن شب درّ ناسفته اى، بحر كرم سفت
طفلى كه بودش در رحم با او سخن گفت
آن شب ميان آن دو اسرارى مگو بود
وقت شكوفايى نخل آرزو بود
آن شب به مادر از بهشت و حور مى گفت
از مرگ ظلمت در ديار نور مى گفت
آن شب سحر آهنگ شادى ساز مى كرد
در را براى صبح صادق باز مى كرد
آن شب خديجه بود و آه جانگدازش
لطف خداى مهربان و سوز و سازش
آن شب بهشتى بانوان امداد كردند
با يارى خود قلب او را شاد كردند
آن يك به دستش ساغرى آكنده از مُل
آن يك برايش سندس و استبرق و گل
آن يك به پايش با ترنم لاله مى ريخت
لبخند از لب در، ديار ناله مى ريخت
آن يك برايش باده در پيمانه مى كرد
آن يك پريشان گيسوانش شانه مى كرد
مريم به گوشش آيه انجيل مى خواند
آسيه بهرش داستان نيل مى خواند
سارا برايش عود و عنبر دود مى كرد
او را مهيا بهر يك مولود مى كرد
ناگه خدا از راز هستى پرده برداشت
آهنگ فتح نور در شهر سحر داشت
تا مصطفى را ابتران ابتر نخوانند
شعر هجا در وصف پيغمبر نخوانند
ام القرا آيينه دار نور گرديد
چشم كج انديشان عالم كور گرديد
آمد به دنيا آنكه نورش منجلى بود
معراج احمد بود و منهاج على بود
آمد به دنيا آنكه هستى هست مستش
از مستى هستى بشر شد پاى بستش
لبهاى ختم الانبيا بوسيد دستش
پيمانه صبر على گرديد مستش
از بس كه داده ذات حق قدر و مقامش
قد قامت احمد بود از احترامش
بى فاطمه نام نبى معنا ندارد
فرقى على با حضرت زهرا ندارد
آسمان را گفتم می توانی آیا بهر یک لحظهء خیلی کوتاه روح مادر گردی
صاحب رفعت دیگر گردی
گفت نی نی هرگز من برای این کار کهکشان کم دارم نوریان کم دارم مه
وخورشید به پهنای زمان کم دارم
********
خاک را پرسیدم می توانی آیا دل مادر گردی آسمانی شوی وخرمن اخترگردی
گفت نی نی هرگز
من برای این کار بوستان کم دارم در دلم گنج نهان کم دارم
********
این جهان را گفتم هستی ومکان را گفتم می توانی آیا لفظ مادر گردی همهء
رفعت را همهء عزت را همهء شوکت را
بهر یک ثانیه بستر گردی گفت نی نی هرگز من برای این کار آسمان کم دارم
اختران کم دارم
رفعت وشوکت وشان کم دارم عزت ونام ونشان کم دارم
********
آن جهان راگفتم می توانی آیا لحظه یی دامن مادر باشی مهد رحمت شوی
وسخت معطر باشی
گفت نی نی هرگز من برای این کار باغ رنگین جنان کم دارم آنچه در سینهء
مادر بود آن کم دارم
********
روی کردم با بحر گفتم اورا آیا می شود اینکه به یک لحظهء خیلی کوتاه
پای تا سر همه مادر گردی
عشق را موج شوی مهر را مهر درخشان شده در اوج شوی گفت نی نی هرگز من
برای این کار
بیکران بودن را بیکران کم دارم ناقص ومحدودم بهر این کار بزرگقطره یی
بیش نیم طاقت وتاب وتوان کم دارم
********
صبحدم را گفتم می توانی آیا لب مادر گردی عسل وقند بریزد از تو لحظهء
حرف زدن جان شوی عشق شوی مهر شوی زرگردی گفت نی نی هرگز گل لبخند که روید زلبان
مادر به بهار دگری نتوان یافت دربهشت دگری نتوان جست
من ازان آب حیات من ازان لذت جان که بود خندهء اوچشمهء آن من ازان
محرومم خندهء من خالیست
زان سپیده که دمد از افق خندهء او خندهء او روح است خندهء او جان است
جان روزم من اگر,لذت جان کم دارم
روح نورم من اگر, روح وروان کم دارم
*********
کردم از علم سوال می توانی آیا معنی مادر را بهر من شرح دهی گفت نی نی
هرگز من برای این کار
منطق وفلسفه وعقل وزبان کم دارم قدرت شرح وبیان کم دارم
*********
درپی عشق شدم تا درآئینهء او چهرهء مادر بینم دیدم او مادر بود دیدم
او در دل عطر
دیدم او در تن گل دیدم اودر دم جانپرور مشکین نسیم دیدم او درپرش نبض
سحر
دیدم او درتپش قلب چمن دیدم او لحظهء روئیدن باغ از دل سبزترین فصل
بهار
لحظهء پر زدن پروانه در چمنزار دل انگیزترین زیبایی بلکه او درهمهء
زیبایی بلکه او درهمهء عالم خوبی, همهء رعنایی
همه جا پیدا بود همه جا پیدا بود
میشــــه اسـم پاکتو
رو دل خـــــدا نوشت
میشه با تو پر کشید
تــــوی راه سرنوشت
میشـــه با عطـر تنت
تا خــــود خـدا رسید
میشــه چشــم نازتو
رو تن گلهــــا کـشید
مادرم جـــــونم فـدات
برم قــــربــون چشات
تو اگــــــــه نگام کنی
جون میدم واس نگات
مقام والای زن
"خداوند فاطمه(س)را آفرید تا
مقام والای زن را به جهانیان نشان دهد."
«اللهم انی اسئلک الهدی والتقی والعفاف
والغنی والعمل بما تحب وترضی»
درود بر زنان محجبه و عفيفه كه در اثر شناخت گوهر
وجود خويش در برابر حكم الهي تسليم
شدند و با حجاب و پوشش اسلامي و رفتار هاي
عفيفانه خود درس محبت و عطوفت و عفت
و وقار و انسانيت به جامعه مي آموزند.
اينها به حق احيا گران انسانيت اند كه مشمول آيه (
ومن احيا ها فكانما احيا الناس جميعا )
مي شوند.
و احيا گري آنها به منزله احيا وزنده كردن
جامعه بشري است ، لذا از عظمت و منزلت نزد
پروردگار عالم و اهل حق برخوردارند.
دعایی که •**•.امام
زمان (عج) •**•.در حق زنان ما فرمودند:
«وَ عَلي النِّساءِ بِالحياءِ و
الْعِفَّةِ»
خدايا به زنان ما حيا و عفت عنايت
فرما.
آمین***
آیینه حجاب
ای که باشی در خیابان بـــد
حجاب
می کنم
دعوت شما را بــر حجاب
با حـجاب دل هایتان دریا
شـــود
آشــــنا
با حضــرت زهـــرا شــود
آری آن زهـــرا که جانش باصفاست
او فـــروغ دیدگان
مصطـفــی ست
در دو عالم بی گمان خیــر النساست
مهـر ایشـان در دل
و در جــان ماست
کن بر این بانــوی بـــی مثل اقتدا
تا شــــوی آسوده از بـنـــــد
هــــوا
کن تو خـــود را با جنـابش
آشنا
تا نسازی بــی جهت
خــود را فنــا
خود فنا کردن به پستــی ها خطاست
بـی حجابی نقـض احکــــام
خداست
با حجاب شأنت یقین بـــی انتهاست
این که می
گویم نه تنهـــــا ادعاست
پس به خود آی و مشو بی بنـــد وبار
تا خـــدا
باشـــــد ترا همــــواره یار
با خـدای خود مکن هــر دم جــدال تو
مگیــر از دست شیطان ها مـــدال
با حجاب خود را رهـا کن از
خطـا تا
خـــدا بر تو کند لطــفش عطــــــا
لطـــف حـق باشد یقین بــی
انتهــا
می شود دل با خدا از غـــم رهــــا
نظرات شما عزیزان:
|